تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
راهنما
و آدرس
mrtourani.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
1- در بيمه تامين اجتماعي شما بايد حداقل 30٪ حداقل حقوق ماهانه مصوب را به سازمان بيمه بپردازيد، در حاليکه در بيمه عمر نحوه پرداخت (ماهانه، سه ماهه، شش ماهه و سالانه) و ميزان پرداخت به تصميم خودتان بستگي دارد و نيز مي توانيد هر سال نحوه ميزان آنرا تغيير دهيد.
2- در بيمه تامين اجتماعي معلوم نيست در انتهاي 30 سال چقدر مستمري خواهيد گرفت در حاليکه در بيمه عمر براساس ميزان حق بيمه پرداختي تان همه چيز شفاف است و ميزان مستمري در انتهاي قرارداد بيمه کاملاً مشخص است.
3- در بيمه تامين اجتماعي، هرگاه حادثه فوت و يا از کار افتادگي براي شما رخ دهد بيمه حداکثر مي تواند درصدي از مستمري را (براساس سنوات پرداخت) به بازماندگانتان و يا خودتان پرداخت نمايد. در حاليکه در بيمه عمر براساس ميزان اندوخته شما از 25 تا 100 برابر به شما يا بازماندگانتان خسارت خواهد پرداخت.
مجموعه سري داستانهاي اصول طلايي فيوچر تحت عنوان کتاب فیوچرباز (تجربیات میلیون دلاری در فیوچر) به صورت کاملتر شامل تجربیات یکساله زنده ياد استاد فرامرز عنبران (مدرس و بنيانگذار موفقيت مالي در ايران) در بازار فیوچر به قلم اينجانب، در زیر استفاده شما عزیزان در وبلاگ قرار داده شده است.
با آنکه سعي شده است مطالب آموزشي در قالب يک داستان جذاب و خواندني آورده شود، توصيه مي کنم براي درک نکات آموزشي آن، چند بار آن را بخوانيد، اطمينان دارم در هر بار خواندن نکات جديدي از آن را درک خواهيد کرد.
قبل از آنکه رقبا از شما پيشي بگيرند و شما را نابود سازند، شما افکار جديد را پذيرا باشيد و در جذب و بوميسازي تکنولوژي جديد پيشرو باشيد و نظام فکري جديدي را ايجاد کنيد که موجد ارتقاء پيشرفت و بهرهوري شما باشد.
در همايش مدرسه برج سازها در رابطه با موفقيت در کسب و کار که در مورخ 7 ارديبهشت 91 برگزار شد و خيلي هم استفاده برديم با يکي از دوستان در مورد آن صحبت مي کرديم که رفيق ما گفت:
جمله بالا از احاديث نبوي است و يکي از رازهاي بزرگ موفقيت و يکي از بزرگترين مفاهيم و جملات باصطلاح ميليون دلاري است. شما خود بگوييد، الله وکيلي کدام يک از شما از اين کلمات قدرتمند استفاده کرده ايد و پله هاي موفقيت را طي کرده ايد؟ و يا اگر به مانعي برخورد کرده ايد با استفاده از اين مفاهيم آنها را رد کرده ايد. شايد از ميان شماهايي که اين مطلب را مي خوانيد و تعدادتان شايد از هزار هم رد شود و يا بيشتر، جز تعداد بسيار اندکي در حد تعداد انگشتان يک دست نباشند که استفاده کرده باشند.
چرا چنين است؟ مي دانيد چرا؟ قبل از آنکه ادامه مطلب را بخوانيد اندکي تامل کنيد.
بله رفقا، شايد متوجه شده باشيد هر چيزي را که به رايگان بدهند ما قدر و ارزش آنرا نمي دانيم. اين خصلت انسان است که براي بدست آوردن هر چيزي، زحمت و هزينه بيشتري را متقبل شود، قدر آنرا بيشتر مي داند.
مدتي قبل کتاب "هوش مالي خود را افزايش دهيد" از رابرت کيوساکي را مي خواندم به مطلب جالبي برخورد کردم. اين بود که جهت ثروتمند شدن بايد در محيط آن قرار بگيريم. مثالي بزنم، براي بدن سازي مي توان چند تا دمبل خريد با چند تا کتاب و سي دي آموزشي و رفت در خانه و شروع به مطالعه و تمرين کرد. فکر مي کنيد چقدر موفق مي شويم تا در ظرف چند ماه به يک بدن خوش فرم برسيم؟ هيچوقت!!!..... چرا؟ در همان هفته اول و شايد در هفته دوم روند کار کُند شده و در نهايت متوقف مي شود. اما اگر به باشگاه برويم و در محيط آنجا قرار بگيريم وضعيت فرق مي کند. يک مربي به ما آموزش مي دهد، با افرادي که از ما جلوترند آشنا و دوست مي شويم و هر روز که مي گذرد انگيزه ادامه کار براي ما بيشتر مي شود. براي موفقيت در راه ثروتمند شدن هم همين قانون وجود دارد، بايد در کنار افراد موفق و باهوش تر از خود قرار بگيريم، بايد از مشاوره کساني استفاده کنيم که خود قبلاً عمل کرده اند وگرنه ماندن در محل کار يا شغل فعلي و با خواندن چند کتاب و مقاله و گوش دادن به چند سي دي آموزشي موفقيت چنداني بدست نخواهيم آورد.
هر دوره از زندگي ما خاطره انگيز است و بعضي از اين خاطرات مي تواند خود توشه اي براي آينده باشد. من يکي از اين خاطرات را برايتان تعريف مي کنم:
در دوران دبيرستان رفيقي داشتم که يکي از بچه درسخوانهاي کلاس بود و آنقدر به فيزيک علاقه داشت و در اين باب سخن فرسايي مي کرد که همکلاسيها لقبش را گذاشته بودند "انيشتين". البته اين رفيق ما هم از اين لقب خوشش آمده بود و کم کم باورش شده بود که واقعاً انيشتين زمان است.
بگذريم؛ اينها را گفتم که تا حدي به خصوصيات اين همکلاسي پي ببريد. اما مطلبي که قصد گفتنش را دارم، جمله قصاري است که از او در خاطرم مانده و از آن جملاتي است که واقعاً ارزش بالايي دارد و اگر کسي آنرا بکار گيرد پله هاي موفقيت را سريع طي مي کند. آن جمله چنين است:
"اگر با کسي دوست شوم، سعي مي کنم از او چيزي ياد بگيرم. اگر چيزي براي ياد گرفتن در او پيدا نکنم، سعي مي کنم چيزي به او ياد دهم. در غير اينصورت او را رها مي کنم زيرا ادامه رفاقت با او، وقت تلف کردن است."
قرار ملاقاتي داريد، بخاطر اتفاق نامترقبه اي مي دانيد امکان دارد سر قرارتان نرسيد، دچار استرس و دلشوره مي شويد و درونتان ناآرام است. نمي دانيد چه کنيد؟
قصد داريد هر چه سريعتر به قم برويد. فکرتان سخت مشغول است اما سر از کرج در مي آوريد و خبلي دير به قم مي رسيد.
بايد بدهيتان را فردا تصفيه کنيد اما پول به موقع به دستتان نمي رسد.
و غيره و غيره و غيره ....
چه مي خواهم بگويم؟ هدف من از نوشتن اين مطالب بي ربط بالا چيست؟ پس ادامه را بخوانيد.
مورد اول: فرض کنيد قرار بستن معامله اي را داشته ايد اما نمي شود و فرداي آن روز متوجه مي شويد طرف قرارتان بخاطر بدهکاري فراري شده است.
مورد دوم: وقتي که به طرف قم مي رويد مي فهميد 2 ساعت قبل يک تصادف زنجيره اي عجيب با کلي تلفات اتفاق افتاده است.
مورد سوم: دو روز بعد پولي بدستتان مي رسد و همزمان يک فرصت طلايي براي يک معامله نان و آبدار برايتان پيش مي آيد. از سودي که بدست مي آوريد نه تنها بدهيتان را پرداخت مي کنيد بلکه چيزي هم برايتان باقي مي ماند.
بله هر اتفاقي برايتان مي افتد شک نکنيد که حکمتي در آن است که شايد هيچوقت آنرا نفهميد.
من خودم اين موضوع را حتي در مسائل ماليم بسط داده ام و وقتي آين آگاهي را به همراه آن "کلمات قدرتمند راز" بکار مي گيرم اثر فوق العاده مثبتي بر روح و روانم مي گذارد.
بله رفقا هر انساني که پا به اين دنيا مي گذارد براي انجام کاري مي باشد. هر کدام از ما براي انجام کار خاصي بدنيا آمده ايم و بزرگي و عظمت اين کار بستگي به ميزان ظرفيت سازي ما تا روز موعود دارد. مثال ملموس بزنم. استيو جابز شايد نبه اين خاطر بدنيا آمد که انقلابي در تکنولوژي IT به راه اندازد يا آقاي عنبران شايد به اين خاطر بدنيا آمد که موجب ارتقاي رفاه جمع زيادي از مردم باشد.
خود شما هم مطمئن باشد راز تولدتان را روزي کشف خواهيد کرد.....
سالها پيش که تلويزيون برنامه هاي درست و حسابي نداشت من يک مدتي جذب برنامه هاي راديو خصوصاً داستان شب شدم. يکي از اين داستانها که بخاطر محتواي آن هنوز در ذهنم مانده برايتان خلاصه آنرا تعريف مي کنم:
چند سال قبل در جايي خواندم که از راکفلر پرسيدند اگر کل ثروت تو را از تو بگيرند دوباره مي تواني اين ثروت را احيا کني. جواب داد اگر همه دارايي مرا از من بگيرند و فقط 100 دلار به من بدهند و مرا در جنگلهاي آمازون تک و تنها رها کنند ظرف يک سال ثروت فعليم را دوباره بدست مي آورم.
تا مدتها در اين انديشه بودم که اين آدم روي چه حسابي اين حرف را زده است، مگر مي شود، آنهم يک قرن قبل. تصور کنيد يک آدم يک لا قبا را در عقب مانده ترين بخش جهان رها کنند و او بتواند از همان محيط درآمد هنگفتي در بياورد، آنهم ظرف يکسال. مگر مي شود.
اينها در چند سال در ذهنم چرخ مي خورد و جوابي براي آن پيدا نمي کردم تا اينکه چند روز قبل در جايي مطلبي خواندم که روي سنگ قبر راکفلر اين جملات حک شده است:
زودتر از ديگران مطلع شدم
زودتر از ديگران تصميم گرفتم
وقتي تصميم گرفتم چشمم را بستم و عمل کردم
بله به جواب سئوالم رسيدم. فرقي نمي کند در کجا و در چه محيطي هستي. چشمهايت را خوب باز کن، بعد مي بيني آنقدر امکانات درآمدزا دور و برت ريخته که غرق تعجب مي شوي و از آن عجيب تر آنکه مي بيني کسي به آنها توجه نمي کند و خودت هم تا ديروز يکي از آنها بوده اي.
خداوند جانوري خلق کرده به نام آفتاب پرست، اين جانور در استتار کامل هم خود را از حمله جانوران ديگر ايمن مي کند و هم خيلي راحت به شکار مي پردازد.
استتار يعني چي؟
يعني با محيط سازگار شدن با محيط همگام شدن
درسي که مي توان گرفت اين است که ما نيز مي بايست براي دوري از خطرات و صيد فرصتها با محيط همگام و سازگار شويم. اين سازگاري چيزي نيست جز درک روند آن. آفتاب پرست را ببنيد چه راحت تمام نقشه هاي پس زمينه اش را شبيه سازي مي کند. البته خداوند اين نيرو را در غريزه اين جانور حک کرده است. ما هم بايد با مطالعه بازار و درک روند آن، نقشه بازار را در ذهنمان حک کنيم و اين حک کردن منجر مي شود به درک کردن که نتيجه آن دوري از خطرات و صيد فرصتهاست.
هدایت یک کسبوکار کوچک میتواند گیجکننده باشد. بسياري از صاحبان کسبوکار تنها به قدری موفق هستند که کسبوکارشان را بهکل رها نکنند و ضرر ندهند. مسیر پیش روی کسبوکارهای کوچک مبهم و پرخطر است. آیا کسبوکارتان را باید به امید آینده باز نگه دارید یااینکه باید همین حالا از آن دست بکشید؟